خیلی ساده بگم که در این قواعد  صفات و افعال به اسم تبدیل میکنیم.

Nominalisierte Adjektive und Partizipien

(صفت‌ها و وجه‌های وصفی که به اسم تبدیل شده‌اند)

Beispiele / مثال‌ها:
• Ein Deutscher (eine Deutsche) betritt ein Londoner Hotel
یک مرد آلمانی (یک زن آلمانی) وارد یک هتل در لندن می‌شود.
• Der Deutsche (die Deutsche) möchte ein Zimmer mieten
آن مرد آلمانی (آن زن آلمانی) می‌خواهد یک اتاق کرایه کند.
• Der Portier zeigt dem Deutschen (der Deutschen) ein Zimmer
دربان اتاقی را به مرد آلمانی (به زن آلمانی) نشان می‌دهد.

کلمه‌ی Deutscher در اصل همون صفت deutsch هست (یعنی آلمانی)، که به اسم تبدیل شده. پس اینجا:

• deutsch → صفت
• ein Deutscher → «یک آلمانی» (یعنی مردی اهل آلمان) → صفتی که به اسم تبدیل شده

و همون‌طور که تو صرف جمله می‌بینی، مثل صفت‌ها صرف می‌شه:

✅ توضیح:
تمام صفت‌ها و Partizip‌ها (وجه وصفی‌ها) می‌توانند به‌صورت اسمی به‌کار بروند. این اسم‌ها همان‌طور که صفت‌ها صرف می‌شوند، براساس جنسیت، حالت و عدد (مفرد/جمع) صرف می‌شوند

مثال بیشتر .

• ein Deutscher (Nominativ, Maskulin)
• dem Deutschen (Dativ)
• die Deutsche (برای مونث)

• Gibt es etwas Neues
آیا چیز جدیدی وجود دارد؟
• Alle Studierenden müssen eine Prüfung machen
همه‌ی دانشجویان باید یک امتحان بدهند.
• Viele Abgeordnete haben dem Gesetz zugestimmt
بسیاری از نمایندگان با این قانون موافقت کردند

نمونه‌هایی از اسم‌های مشتق‌شده از صفت یا وجه وصفی:

صفات اسمی‌شده:
• ein Arbeitsloser (یک بیکار)
• eine Bekannte (یک آشنا)
• ein Blinder (یک نابینا)
• etwas Gutes (چیزی خوب)
• nichts Gutes (هیچ چیز خوبی)

اسم‌های مشتق‌شده از Partizip II:
• ein Angeklagter (یک متهم)
• ein Gefangener (یک زندانی)
• eine Angestellte (یک کارمند مؤنث)
• ein Beamter (یک کارمند دولت مذکر)
• eine Beamtin (کارمند دولت مؤنث)

اسم‌های مشتق‌شده از Partizip I:
• ein Reisender (یک مسافر)
• eine Vorsitzende (یک رئیس مؤنث)
• die Überlebenden (بازماندگان)

امیدوارم توضیحاتم برات مفید بوده باشه .